Logophile



فکر میکنم تا الان نفهمیده بودی خشمی که نفستو بند بیاره چیه.چیزی که میشینه رو قفسه سینت و تا جای ممکن بالا و پایین می پره،قلبت تند تند می زنه.دندونات چفت میشه رو هم.خشمه.سیاهه.نمی بینی ولی سیاهیش تو رگات ریشه می دوونه.چند سال بعد،واسه ی همین میمیری عزیزم.ولی اونقدری مشغول زندگی کردنی که نمی فهمی مردی.

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها